-
سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۳۱ ب.ظ
«درسنامه جریانشناسی احزاب و گروههای زاویهدار در ایران» اثری از «حجتالاسلام والمسلمین مصطفی اسکندری» است که به همت مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت در سال 1396 منتشر شد.
مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت، «درسنامه جریانشناسی احزاب و گروههای زاویهدار در ایران» اثری از «حجتالاسلام والمسلمین مصطفی اسکندری» است که به همت مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت در سال 1396 منتشر شد.
در پشت جلد کتاب مزبور چنین میخوانیم: انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در دینگرایی و بیداری دینی در پایان قرن بیستم و خط بطلانی بر دو مکتب حاکم بر شرق و غرب که اولی با نام کمونیسم، دین را افیون تودهها معرفی میکرد و دیگری با لیبرالیسم آن را پدیدهای از مد افتاده میدانست. لذا دین در معادلات و محاسبات سیاسی و اجتماعی جایگاهی نداشت و برای نوع دینداران نیز دین، امری صرفاً فردی بود که نباید در زندگی سیاسی و اجتماعی دخالت نماید. بدون شک مبارزه با دین، فرهنگ و انقلاب اسلامی، از طریق جریانهای زاویهدار با اسلام و انقلاب اسلامی صورت میگیرد و بدون اطلاع از تفکرات آنها نمیتوان با دشمنان مقابله کرد. استعمارگران مستکبر، به خوبی دریافتند که بهترین روش تضعیف اسلام و نظام اسلامی، مبارزه فکری با آن است و لذا ترویج افکار منفی با دین در دستور کار آنان قرار گرفت. به حق باید گفت، در هیچ زمانی، جریانهای ضد دین تا این حد فعال نبودهاند و اگر نبود حقانیت اسلام و انقلاب برخاسته از آن، خدا میداند چه سرنوشتی در انتظارمان بود.
نویسنده این کتاب را در قالب ۲۶ درسگفتار تنظیم و در این درسگفتارها سعی کرده است که همه جریانهای فکری، فرهنگی و سیاسی موجود در ایران را به طور خلاصه بررسی کند تا زمینه آشنایی اجمالی مخاطبان با آنها فراهم شود.
عناوین ۲۶درس این کتاب عبارتند از: مفاهیم و کلیات، مارکسیسم و کمونیست، احزاب و گروههای کمونیستی (1) و (2)، مسلمانان متأثر از مارکسیسم (1) و (2)، لیبرالیسم، مسلمانان متأثر از لیبرالیسم، احزاب و تشکلهای متأثر از لیبرالیسم(1) و (2)، اسلام رحمانی، فمینیسم و ناسیونالیسم، اباحیگرایان، دینگریزان معنویتگرا، دینگرایان اسلامگریز، شریعتگریزان، اهل حق(1) و (2)، مذهبگریزان، وهابیت، سلفیگری و وهابیت در ایران، شیعیان غیر اثنیعشری و غلات، تجدیدنظرطلبان در عقاید شیعه و شیعیان کجفهم و انقلابستیزان.
همچنین حجتالاسلام اسکندری در پیشگفتار درباره انگیزه تدوین این کتاب چنین آورده است: در سالهای 92 تا 94 با جمعی از طلاب بزرگوار حوزه علمیه قم، گفتگوهایی در مورد گروهها و احزاب در ایران اسلامی داشتیم. موضوع این گفتگو احزاب و گروههایی بودند که با دین اسلام، مذهب تشیع یا انقلاب اسلامی، به نوعی زاویه دارند و به تعبیر دیگر از این مسیر منحرفاند و در جلسات مذکور، احزاب و گروههای موافق با نظام اسلامی و مذاهب تشیع موضوع بحث نبودند. بسیاری از طلاب خواستار انتشار این مباحث بودند؛ تکمیل و انتشار آنها در قالب کتاب، فرصت موسعی میطلبد که حاصل نشد، به همین جهت تصمیم به بررسی اجمالی آنها در قالب فعلی گرفته شد تا پاسخی به درخواستکنندگان باشد.
عنوان یازدهمین درس این کتاب، اسلامی رحمانی است و نویسنده در این درس به بررسی موضوعهایی همچون ماهیت و چیستی اسلام رحمانی، ابعاد مختلف اسلام رحمانی در ایران، آشنایی با اسلام رحمانی در ترکیه و شناخت فتحالله کولن به عنوان مبلغ اسلام آناتولی پرداخته است.
اسلام رحمانی از وجوه التقاط بین اسلام و لیبرالیسم است و این تفکر در بخشهایی از جهان اسلام، مانند ایران، ترکیه و مصر طرفدارانی دارد و بنیانهای این تفکر در ایران، عمری در حدود نیم قرن دارد، اما اصطلاح «اسلام رحمانی» عمر کوتاهی دارد و حدوداً بیشتر از یک دهه از ورود آن به ادبیات نواندیشان دینی نمیگذرد، از این رو نویسنده درباره مبانی و چیستی اسلام رحمانی در این درس چنین گفته است: همانطور که از نام این تفکر پیداست، در پی ترویج اسلام صرفا رحمت محور است که هر نوع مجازات، خشونت و حتی سختگیری را نفی میکند و این تفکر مروج نوعی تساهل و مدارا میباشد و گریز از بخشهایی از شریعت را که انجام آن مستلزم تحمل برخی سختیها است؛ ترویج میکند و عمدتا در پی درونیسازی اسلام است.
اسلام موردنظر صاحبان این تفکر به اصطلاح اسلامی بدون عذاب، خشونت و جنگ است که تنها بر پایه رحمانیت خدا استوار شده است و گستره رحمانیت خدا نیز به قدری است که جایی برای جهنم و عذاب باقی نمیگذارد و لذا همه آنها را توهمی بیش نمیداند.
از دیدگاه این افراد و گروهها، احکام همچون حجاب، قصاص، حدود و دیات، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد اسلامی از مظاهر خشونت هستند و نباید اجرا شوند و برخی از اینان احکام اسلام را کاملا اقتضایی و زمانی معرفی کرده و مدعیاند که این احکام در زمان فعلی قابلیت اجرا ندارند و باید احکامی عرفی را جایگزین آنها نمود و همین وجه مشترک آنان با لیبرالیسم است.
نگارنده در ادامه به موضوع اسلام رحمانی در ایران میپردازد و در این باره چنین نوشته است: صحبت از اسلام رحمانی در بیان نواندیشان و مانند آنها به انگیزه واحدی نیست، برخی از این مباحث برخاسته از اعتقاد و برخی دیگر به انگیزههای سیاسی بوده است. پیش از انقلاب، ترویج اسلام رحمانی، عمدتا از روی اعتقاد و به قصد نشان دادن چهرهای از اسلام که با حقوق بشر سازگار باشد، صورت میگرفت. به اعتقاد این افراد، اعلامیه جهانی حقوق بشر بشارت دهنده جامعهای آرمانی برای بشر آینده بود، عقیدهای که جز سادگی و بیاطلاعی از مبانی حیوانی غربی، پشتوانه دیگری نداشت.
اما بعد از انقلاب طرح اسلام رحمانی و ترویج آن عمدتاً با انگیزه ترویج لیبرالیسم و یا به قصد مقابله با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. این انگیزه، به خصوص در کلمات کسانی چون محسن کدیور، چهره خارجنشین ضد انقلاب، هویدا است. زیرا وی طرح اسلام رحمانی را بهانه قرار داده تا حکومت جمهوری اسلامی را دیکتاتور معرفی کند و در نهایت نهادهای مدعی حقوق بشر را علیه ایران تحریک نماید.
برخی نیز طرح اسلام رحمانی را راهی برای مقابله با اسلامستیزی غرب میدانند و بدین انگیزه به ترویج آن میپردازند. همچنان که طرح این مسأله توسط برخی عمدتاً مصرف سیاسی دارد و معلوم نیست پشتوانه اعتقادی داشته باشد؛ برای مثال تاکنون چندین بار، این اصطلاح توسط رئیس دولت تدبیر و امید به کار رفته است.